فلفلِ من (بخش دوم)

بعدگذشت ۶ روز چهارعدد تخم تبدیل به جوجه شدن و یکی پوچ شده بود .

جوجه ها بخوبی توسط مادر تغذیه می شدن و رشدشون کاملا به چشم می اومد. خیلی برام جذاب بود و البته بسیار لذت بخش همراه با آرامش و دلپذیر بود و بعبارتی یک تفریح سالم محسوب می شد.

مراحل رشد خیلی باحاله تقریبا هر روز تغییر جوجه ها رو می شد دید و بنظرم خیلی با سرعت اتفاق می افتاد .تصمیم گرفتم جوجه ها رو دست آموز کنم بنابراین قدری پرس و جو کردم و قرار شد بعد از سه هفته که توسط مادر تغذیه شدن جداشون کنم و تغذیه سرلاک رو با سرنگ شروع کنم .

باید روزای اول هر سه ساعت یه بار انجام می دادم و تا یک ماه به ترتیب با دفعات کمتر و فاصله بیشتر و همزمان با رشد دونخور بشن و بعبارتی خودکفا در تغذیه

همونطور که می دونید جوجه کوتوله ها خیلی فعال و همواره در حال جست و خیز هستن و حرکات و حالت نگاهشون جذاب و دوست داشتنی و زحمت نگهداریشون رو کم جلوه میده.

پایان بخش دوم
منتظر ادامه ماجرا باشید…