فلفلِ من (بخش سوم – پایانی)

بعد از حدود ۲ ماه از آخرین زاد آوری این جفت خوش خو و مولد دوباره در یک صبح پاییزی یه تخم سفید و کوچولو تو لونه دیده شد و خبر از فعالیت جدید و دوره ای تازه داد.
طبق روال قبل، روز در میون یه تخم اضافه میشد و جمعا ۵ تا شدن .
از نظر کیفی وضعیت لونه خیلی عالی بود چون بموقع ضدعفونی و اینبار با چیپس چوب مخصوص کف سازی شده بود و تجربه های گذشته بکار اومد و البته فلفل و فندوق هم مجرب تر بودن . تغذیه قبل از تخم گذاری و داروهای لازم هم در زمان مناسب مهیا بود.
بیست روز گذشت و سوم آبانماه اولین جوجه پوسته تخم رو شکست و سرحال و قبراق بیرون اومد و طبیعی بود که روز در میون بعدی و بعدی هم بدنیا اومدن
اما بعد سه روز فاصله، از چهار و پنجمی خبری نشد!!
از مطلعین پرس و جو کردم و تقریبا همه تایید کردن که چون فاصله بین دو زادآوری کم بوده همه تخم ها نطفه دار نمیشن . بنابراین دو تا تخم از لونه خارج شد . رسیدگی به غذا و داروی جوجه ها و تنوع غذای و سبزیجات و … همه چی به نحو احسن در حال انجام ، رشد هر روزه جوجه ها و یه جفت پدر و مادر خوب و خوشحال و دلسوز .
اینبار تصمیم گرفتم دو تا از جوجه ها رو اوایل آذر ماه جدا و دست آموز کنم و سومی هم تحویل خودشون تا بصورت طبیعی بزرگش کنن و لذتشو ببرن و ثمره تلاش ها شون رو دریافت کنن.
از این به بعدش دیگه تکرار خواهد بود . به امید خدا قصه ادامه دار این زوج خوشبخت رو به پایان می برم.

خدا یار و یاورتون باشه
با احترام محمد رضا شاه پسند